English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5796 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
state vector U بردار حالت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polygraphs U رونوشت بردار نسخه بردار
polygraph U رونوشت بردار نسخه بردار
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
arrows U بردار
vector U بردار
dope vector U بردار
equivocatory U اب بردار
resultant U بردار
vectors U بردار
arrow U بردار
normal vector U بردار عمود
treader U گام بردار
normal vector U بردار قائم
ascribing U رونویس بردار
exponible U توضیح بردار
code vector U بردار رمز
taxable U مالیات بردار
treatable U تعلیم بردار
numerale U شماره بردار
circulation of a vector U چرخه بردار
velocities U بردار سرعت
velocity U بردار سرعت
damageable U غرامت بردار
photographer U عکس بردار
liner velocity U بردار سرعت
swindlers U کلاه بردار
swindler U کلاه بردار
photographers U عکس بردار
forcing U بردار نیرو
force U بردار نیرو
magnetic vector U بردار مغناطیسی
crucifer U صلیب بردار
sampler U نمونه بردار
samplers U نمونه بردار
disciplinable U نظم بردار
discountable U تخفیف بردار
light vector U بردار نور
dutiable U گمرک بردار
vectorial U حامل بردار
voltage vector U بردار ولتاژ
mouldable U قالب بردار
land surveyor U نقشه بردار
wave vector U بردار موج
weight lifter U وزنه بردار
cross bearer U صلیب بردار
lift vector U بردار برا
forces U بردار نیرو
lifter U وزنه بردار
customable U گمرک بردار
rateable U نرخ بردار
stainable U زنگ بردار
fraudulent U کلاه بردار
hypotaxis U فرمان بردار
ascribed U رونویس بردار
state vector U بردار حلات
forfoitable U جریمه بردار
state vector U بردار وضعیت
flux of a vector U شاره بردار
poynting's vector U بردار پوینتینگ
surveyors U نقشه بردار
ratable U نرخ بردار
active U تنزل بردار
curl U حلقه بردار
curled U حلقه بردار
radius vector U بردار شعاعی
curls U حلقه بردار
vectors U حامل بردار
vector U حامل بردار
harvestman U خرمن بردار
surveyor U نقشه بردار
burgers vector U بردار برگرز
axial vector U بردار محوری
subordination U فرمان بردار
subsumption U فرمان بردار
tollable U باج بردار
participable U شرکت بردار
patchable U وصله بردار
benefic U بهره بردار
topographer U نقشه بردار
interrupt vector U بردار وقفه
component U مولفه بردار
components U مولفه بردار
bilable U ضمانت بردار
ascribe U رونویس بردار
finable U جریمه بردار
field vector U بردار میدان
suborder U فرمان بردار
submission U فرمان بردار
postponement U فرمان بردار
polar vector U بردار قطبی
ascribes U رونویس بردار
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
he was proof against harm U اسیب بردار نبود
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
magnetization vector U بردار مغناطیس کنندگی
y axis U بردار عمودی گراف
velocity U بردار سرعت [فیزیک]
magnetic field vector U بردار میدان مغناطیسی
magnetic vector potential U پتانسیل بردار مغناطیسی
x axis U بردار افقی گراف
Come off it !Get along-with you. U بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
It cannot be trifled with . It is no joking matter. U شوخی بردار نیست
X coordinate U مختصات بردار افقی
Leave her alone. Stop bothering her. U دست از سر دخترک بردار
basis vector U بردار پایه [ریاضی]
rodman U کمک نقشه بردار
freestone U سنگ تراش بردار
cracky U ترک بردار زودشکن
core drill U مته نمونه بردار
core barrel U لوله نمونه بردار
vector psychology U روانشناسی بردار نگر
vector graphics display U بردار نمایش گرافیکی
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
Pick, what you like [want] ! U هر کدام را می خواهی بردار!
beneficiaries U بهره بردار ذیحق
beneficiary U بهره بردار ذیحق
docile U تعلیم بردار مطیع
dope vector U بردار خصیصه نما
Euclidean vector U بردار اقلیدسی [ریاضی]
position vector U بردار مکان [ریاضی]
radius vector U بردار مکان [ریاضی]
location vector U بردار مکان [ریاضی]
position U بردار مکان [ریاضی]
make weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
Why dont you come off it! U چرا دست بردار نیستی !
crook U ادم قلابی کلاه بردار
crooking U ادم قلابی کلاه بردار
make-weights U سر وزن رسیدن وزنه بردار
crooks U ادم قلابی کلاه بردار
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
None of your tricks. U دست ازحقه بازی بردار
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
Stop your little games (tricks). U ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
Take a fresh sheet of paper. U یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
included angle U زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
X Y U مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
If you don't feel like it, (you can) just stop. U اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
xerographic printer U چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار
interpretable U قابل تفسیر تفسیر بردار
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
tempered U حالت
unexpressive U بی حالت
states U حالت
manner U حالت
stated U حالت
expression U حالت
state- U حالت
make U حالت
makes U حالت
estate U حالت
expressions U حالت
if U حالت
posture U حالت
postured U حالت
condition U حالت
ill conditioned U بد حالت
febricity U حالت تب
pyreticosis U حالت تب
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2سينه بند را بردار
2سينه بند را بردار
1skirts
1حالت خوبه
1'no'said oliver,with an"ask me,ask me!"look on his face
1Hustler
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com